هر کجا که باشد . . .






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ناجي تنهايي من

از او كه رفته نبايد رنجشي به دل گرفت، آنكه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد؛ حتي حق آنكه ديگر دوستمان نداشته باشد. بلكه بايد تنها از خود رنجيد كه چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشم كه دوست مرا ترك كند، و اين خود دردي كشنده است....


₪♥~>اسمش را مے گذارند دوســت مجازے

اما آنسو یک" آدم حقیــــقے "نشسته

خصوصیاتش را که نمے تواند مخفے کند. . .

... وقتے دلتنگے ها و آشفتگے هایش را مے نویسد

وقت مے گذارد برایت ، وقت مے گذاری برایش ,

نگرانش مے شوی

دلتنگش مے شوی

وقتے در صحبت هایت به عنوانِ دوست یاد مے شود

مطمئن مے شوی که حقیقیست

هرچند کنار هم نباشید

هرچند صداے هم را هم نشنیده باشید،

  برایش سلامتے و شادے آرزو داری

هرکجا که باشد<~♥₪

 



+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت3:1 PMتوسط ناجي تنها | |